تا اینجا این نمایشگاه مانند هر نمایشگاه نقاشی دیگری که در نگارخانه نهاوند در بلوار میرداماد برگزار میشود پیش میرود. اما یک اتفاق این نمایشگاه را متمایز میکند. نقاش این آثار بین بازدیدکنندگان حضور ندارد. «محرمعلی اکبری» از ۷سال پیش به دلیل مسائل مالی در زندان به سر میبرد و نقاشیهایش را با کمترین امکانات و در سختترین شرایط اما با دنیایی از امید و اراده خلق کرده است. به همین دلیل هم اسم نمایشگاهش را «جنگ اراده» گذاشته است. جاده در نقاشیهای او نقش پررنگی دارد. چون معتقد است که جاده به آدمی امید میدهد. به بهانه نخستین نمایشگاه انفرادی نقاشی اکبری با او که دانشآموخته کارشناسی حقوق است و از کودکی با دیدن دار قالی مادرش به دنیای رنگ و نقاشی علاقهمند شد گفتوگو کردهایم.
مادر نخهای لاکی، لاجوردی، سفید و زرد را تند و تند جدا میکرد و گره میزد و رج به رج فرش میبافت. محرمعلی با نگاه به دستان تر و فرز مادر با رنگها اخت شد و نقاشی را از همان کودکی با حمایت مادر آغاز کرد. در تماس تلفنی، او از زندان برایمان از روزگار کودکی گفت: «مادرم تنها مشوق من در نقاشی بود. سبکهای مختلف نقاشی و مینیاتور را تمرین کردم. بعد از گرفتاری مالی که برای من پیش آمد و به زندان افتادم هنر نقاشی روزنهای شد تا امیدوار بمانم.» اکبری در زندان ۴۰ تابلو ۵۰ در ۷۰ و ۱۰۰ در ۷۰ سانتیمتر، نقاشی و با ۲۷ تابلو نخستین نمایشگاه انفرادی نقاشیاش را برگزار کرد؛ به این امید که با فروش آثار بتواند بخشی از بدهیاش را بپردازد.
- مداد سیاه کوچک
روزهای اول حبس کوچکترین امکاناتی در اختیار نداشت. میگوید: «تابلو وداع حضرت ابوالفضل(ع) در روز کربلا را با یک مداد سیاه ۵سانتیمتری و یک پاککن که در اختیارم گذاشتند طراحی کردم. کمکم در طول این ۷سال وسایل و امکانات حداقلی برای نقاشی در اختیارم گذاشته شد.» بعضی از آن ۴۰تابلویی که اکبری در زندان نقاشی کرد قبل از اینکه فرصتی برای ورود به نمایشگاه داشته باشند فروخته شد: «برخی تابلوها را همبندان من خریدند و برای خانوادهشان فرستادند. عکس فرزند یکی از همبندانم را نقاشی کردم که برای همسرش فرستاد.
همسری که ۲سال بود به زندان سر نمیزد با دیدن تابلو نقاشی با شوهرش آشتی کرد و با پیگیری کارهایش مسبب آزادی او شد. وقتی این رویدادهای خوب را حتی در محیط سیاه و تلخ زندان میبینم بار دیگر به معجزه هنر و اراده ایمان میآورم.» چند نفر از همبندانش با دیدن شوق و انگیزه او به یادگیری نقاشی ترغیب شدند: «هرچه از دستم برآید برایشان انجام میدهم تا امید به زندگی را در خود تازه نگه دارند.» اکبری سالها در اداره آموزش و پرورش شاغل بوده و مدتی هم عربی تدریس کرده. علاوه بر نقاشی، خط خوشی هم دارد: «نستعلیق شکسته را زیر نظر استاد اسرافیل شیرچی تمرین میکردم. روزها و شبهای بلند زندان را خط تمرین میکنم تا خودم را به حد عالی یا ممتاز در خوشنویسی برسانم.»
- تجلی ارزشهای اخلاقی
طبیعت، چهار فصل، جادهها، مادر و فرزند و داستانهای کربلا موضوعات تابلوهای نقاشی این نمایشگاه است. اکبری میگوید: «امید در زندگی حرف اول را میزند. این جمله را به واقعیت زندگی خودم تبدیل کردم و الگویی شدم برای افرادی که نظارهگر من هستند.» او از تجربهای که از تحصیلاتش دارد برای همیاری همبندانش کمک میگیرد و خلاصه نمیگذارد هیچ روزی در زندان به بطالت و غصه خوردن بگذرد: «بهطور میانگین ۸ تا ۹ساعت در روز نقاشی میکنم. مینیاتور را از روی آثار استاد فرشچیان و استاد بهزاد آموختم.» اکبری که رابط فرهنگی اندرزگاه است میگوید: «یکی از هدفهای من این است که زیبایی اخلاقی و رفتاری بشر را به تصویر بکشم و هنر بهترین حافظ ارزشهای اخلاقی و انسانی است.»
- وقتی امید جوانه میزند
نمایشگاه به همت «لیلا ناظمی» برگزار شده. او که به واسطه یکی از آشنایان، اکبری را میشناسد وکالت او را قبول و نمایشگاه نقاشی را در نگارخانه نهاوند برگزار کرده است. ناظمی که بارها به ملاقات اکبری رفته میگوید: «پوستر نمایشگاه را که به ندامتگاه بردم واحد فرهنگی ندامتگاه تهران بزرگ از این کار حمایت و استقبال کرد. رئیس کل زندانها روز افتتاحیه نمایشگاه حضور داشت. برخی از همبندیهای محرمعلی اکبری که به مرخصی آمده بودند هم از نمایشگاه دیدن کردند. اکبری با نقاشیهایش سعی میکند به مخاطب دلگرمی و امید بدهد. با فروش تابلوها امیدواریم مقداری از بدهیاش تأمین شود.»
«مسعود مرادی» یکی از همبندیهای اکبری بوده که حالا دوران حبسش به سر آمده و توانسته از نمایشگاه بازدید کند. مرادی او را سنگ صبور همبندیها میداند و میگوید: «به کسانی که نقاشی دوست داشتند رایگان آموزش میداد و به افرادی که میتوانستند شهریهای بپردازند میگفت: هر چقدر در توانت هست هزینه کن. اکبری سعی میکند تاریکترین جای دنیا را با روح هنر روشن کند و جوانه امید را در دل همبندیهایش بکارد. ازدیدگاه من تابلوهای طبیعت و حیات وحش او دیدنی است.»
اراده و صداقت در نقاشیهایش موج میزند
داود امیری-سردبیر مجله هنر معاصر
از افراد موفق شنیدهایم که مهمترین نکته برای تغییر زندگی تغییر افکار ماست. انسان ماشین اراده خودش است. بدین معنا که هرکسی خودش موفقیت و سعادت یا ناکامی و شکست را در زندگیاش رقم میزند. امروز به دیدن آثار نقاشی هنرمندی آمدم که موفقیت در نقاشی را برای خود رقم زده است. اکبری، نقاش خودآموخته است. او با توجه به اینکه در وضع مناسبی نبوده اما پلههایترقی در هنر نقاشی را آهسته و پیوسته طی کرده است. آشنایی من با ایشان به سال ۱۳۹۳ برمیگردد. از طریق تلفن و نامه با دفتر مجله هنر معاصر ارتباط برقرار کرد.
در یک تماس تلفنی از من پرسید که کارهای نقاش ناشناخته را چاپ یا معرفی میکنید؟ من هم گفتم که اول باید نمونه نقاشیها را ببینم و بعد درباره چاپ تصمیم بگیرم. یکی از اهداف من در مجله هنر معاصر این است که به افرادی که تازه در وادی هنر قدم گذاشتهاند فرصتی داده شود. گوشهای از وظیفه هر نشریه همین است که مخاطبانش را تشویق کند و یک پله به جلو ببرد. با توجه به اندک تجربهای که در وادی هنر دارم نمونه آثار را دیدم و محدودیت مکانی و زمانی او را فهمیدم و تصمیم گرفتم کارش را چاپ کنم.
دوستان من اعتراض کردند که بهتر است از چاپ آثار در مجله منصرف شوم. گفتم وظیفه مجله این است که به همه هنرمندان در همه سطوح هنری بپردازد. مشخصهای که برای کار هنرمندان دارم صداقت است. نیاز نیست همه پیکاسو یا استاد فرشچیان باشند. باید به هر هنرمند در هر عرصهای فرصت داد. جایگاه هنرمند ارث پدری نیست. هنرمندان شهرت و اعتبار را از مردم میگیرند. پس جایی برای تفاخر ندارد. هرکسی اعتبار بیشتری دارد زحمت بیشتری کشیده است. در کارهای ایشان صداقت و پیشرفت دیده میشود. در صحبت تلفنی با ایشان هم متوجه میشویم که برای پیشرفت در هنر نقاشی انگیزه بسیاری دارد. از دیدگاه من که کارهایشان را از سال ۱۳۹۳ تا الان پیگیری کردهام تغییر و پیشرفت مشهود است. با توجه به اینکه خودآموخته هم هست میتوانیم بگوییم یک درجه از استادی خود را هم طی کرده است. چون خودش دارد خودش را تشویق میکند. در جایگاهی که امروز او قرار گرفته ارادهای اینچنین با منش هنری بسیار ستودنی است.
نظر شما